وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
ای ز نسل پاک کــوثـر فاطمه زینب موسی بن جعفر فاطمه از تبار عصمتی معصومه ای یــادگــار بی بــی مظلومه ای مثل زینب عالمه در علم دین قلب تو دریایی از علم الیقـین ازمدینه چونکه دل بر داشتی شــوق دیــــدار برادر داشتی قم شد ازفیض قدومت رشک طور روی تو آئـیـنــه ی الله و نـور آمدی قــم غــرق استـقـبال شد کوچه کوچه شوق و شور وحال شد جسم تو در اوج غم بیمار بود روحت اما از خدا سرشار بود هیجده روز از تو قم اکرام کرد احترام تو ز خاص و عام کرد دیگر امـــا طاقت تو طاق شد روح تو بر پر زدن مشتاق شد در لهیب غصه ها بگداختــی دور از روی رضا جان باختی ابن خزرج چون غمت را جارزد شـهــر قــم در ماتم تو زار زد رفتی و قــم نـیـنـــوای ناله شد سینه هــا دولـتــســرای ناله شد پیکرت بردوش اشک و ناله رفت در بَـر زهرای هجده ساله رفت تـُـربتت میــعــادگــاه اهــل دل قــبــر تــو مــعــراج آه اهل دل مــرقــدت بـوی مدینه می دهد اشک گرم و سوز سینه می دهد یک مدینه داغ دل را تازه کرد دفــتـر این قصه را شیرازه کرد داغ تو یادآور یک ماتـــم است قامت گردون ازاین ماتم خم است آی بی بی امشب امشب گریه کن همنفس با اشک زینب گریه کن پــیــکــر پـهــلو شکسته فاطمه در مدینه دفن شد دور از هــمه نه نفرتابوت زهراشان به دوش سینه ها آتشفشان لب ها خموش در دل شب روی دستان علــی خفت در خـــاک بقیع جان علـی |